-
دل تنگی
جمعه 28 آبانماه سال 1395 01:03
ای ساربان، ای کاروان لیلای من کجا می بری با بردن لیلای من جان و دل مرا می بری ای ساربان کجا می روی لیلای من چرا می بری در بستنِ پیمان ما تنها گواه ما شد خدا تا این جهان، بر پا بود این عشق ما بماند بجا ای ساربان کجا می روی لیلای من چرا می بری تمامی دینم، به دنیای فانی شراره عشقی، که شد زندگانی به یاد یاری، خوشا قطره...
-
امید
یکشنبه 2 آبانماه سال 1395 03:09
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام...
-
بگو که گل نفرستند
شنبه 1 آبانماه سال 1395 21:43
بگو که گل نفرستد کسی به خانه ی من که عطر یاد تو پر کرده آشیانه ی من تو چلچراغ سعادت فروز بخت منی به جای ماه به جای ماه ، تو پرتو فشان به خانه ی من عزیزم ، عزیزم به شوق روی تو ، من زنده ام ، خدا داند به شوق روی تو ، من زنده ام ، خدا داند برای زیستن برای زیستن اینک تویی بهانه ی من عزیزم ، عزیزم صدام کن ای صداقت پیشه ،...
-
مرا ببخش ی یار
جمعه 23 مهرماه سال 1395 03:15
مرا ببخش ای یار... با صورتکی که حتی آینه بازش نمی شناسد، چگونه به میعادگاه بیایم؟ مرا ببخش ای یار... دیگر توان آمدنم نیست. با چشمانی که ندارم چگونه تورا دیدار توانم کرد؟ برای دوباره دیدن تو هیچ ندارم. مرا ببخش ای صاحب همه چیز... ای همه کس... ای عزیز...
-
بردی از یادم
جمعه 23 مهرماه سال 1395 02:55
بردی از یادم ، دادی بر بادم، با یادت شادم دل به تو دادم، در دام افتادم، از غم آزادم دل به تو دادم، فتادم به بند، ای گل بر اشک خونینم مخند سوزم از سوز، نگاهت هنوز، چشم من باشد، به راهت هنوز چه شد آن همه پیمان، که از آن لب خندان، بشنیدم و هرگز، خبری نشد از آن کی آیی به برم، ای شمع سحرم در بزمم نفسی، بنشین تاج سرم، تا از...
-
باز شبی دیگر
جمعه 23 مهرماه سال 1395 02:29
در تنهایی نشسته وباز شبی دیگر تا صبح بیدار به یاد و به یاد تمامی خاطرات خوب دوران جوانی که چگونه با هم بودیم جدا از روزگار چه چه تلخ است این شبهای بی و و به سحر رساندن این شبها با یادت که دل سنگ را هم ذوب میکند چه رسد به منه دل شکسته چه زیبا بود روزگاره با و بودن و با تو زیستن ولی حیف و صد غم که دل من خون است و ......
-
گفتگو با دل
جمعه 23 مهرماه سال 1395 01:17
با دل بگفتم در عالم ظلم و فساد تا چند خورم غم تنم از پا بیفتاد بگفتا و نزدیک به مرگی چه غم است بیچاره دلی که این غم از مادر به زاد
-
نستالژی
جمعه 23 مهرماه سال 1395 00:40
یکی موند و یکیمون رفت جهان ما دو قسمت شد یکی تنها توی خاکش یکی راهی غربت شد یکیمون از قفس پر زد یکی خواست و نمی تونست نگاهش رو به دریا بود ولی راه و نمی دونست دو تا آینده مبهم یه تابستون بی خورشید همون فصلی که رویامون مثل ارتش فروپاشید میون زمزمه هامون یه آهنگ یادگاری موند یکی مون از خدا دور شد یکی هنوز نماز میخوند تو...
-
بعد از سالها
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1395 23:36
دیدم او را آه بعد از بیست سال گفتم این خود اوست؟ یا نه دیگریست چیزکی از او در او بود و نبود گفتم این زن اوست؟ یعنی آن پری ست؟ هر دو تن دزدیده و حیران نگاه سوی هم کردیم و حیران تر شدیم هر دو شاید با گذشت روزگار در کف باد خزان پرپر شدیم از فروشنده کتابی را خرید بعد از آن آهنگ رفتن ساز کرد خواست تا بیرون رود بی اعتنا دست...
-
انتظار(خانگی)
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1395 21:30
سرخی من از تو ای آتشفشان ای غزل رنگین کمان ماندگار لحظه هایم را ببر تا پشت خواب ای تو تکرار من ای آیینه دار با تو باید سایه را پیدا کنم در تو باید گم شوم دیوانه وار تشنه باید بود و از دریا گذشت با توام ای حسرت هر شوره زار ای تو جادوی شب میلاد عشق سبز سبزم کن درآغوش بهار ناز من چیزی بگو حرفی بزن ای تو تعریف من و تعریف...
-
یادآوری
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1395 20:51
چه خوب یادم هست عبارتی که به یلاق ذهنم وارد شد : وسیع باش ، ارام ، سر به زیر و سخت
-
خاطره بازی
یکشنبه 18 مهرماه سال 1395 00:05
خاطره بازی امشب هم شروع شد باز هم با یادت شب را تا صبح بیدارم نمیدانم تا کی و چگونه میتوانم اینگونه زندگی کنم باز میتوانم بگویم دوستت دارم عاشقت هستم اما این عشق ... برای چه باید هنوز بعد از سالها به تو فکر کنم؟ روز از پی خیال تو از خانه میروم شب در سکوت خلوت من خانه میکنی من مینویسم از تو واز خاطرات تو پایین خاطرات...
-
جزیره
شنبه 17 مهرماه سال 1395 23:55
من همون جزیره بودم خاکی و صمیمی و گرم واسه عشق بازی موجا قامتم یه بستر نرم یه عزیز دردونه بودم پیش چشم خیس موجا یه نگین سبز خالص روی انگشتر دریا تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی زیر رگباره نگاهت دلم انگار زیر و رو شد برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد تا نفس کشیدی انگار نفسم...
-
تو بارون که رفتی
شنبه 17 مهرماه سال 1395 23:48
تو بارون که رفتی شبم زیر و رو شد یه بغض شکسته رفیق گلوم شد تو بارون که رفتی دل باغچه پژمرد تمام وجودم توی آینه خط خورد هنوز وقتی بارون تو کوچه می باره دلم غصه داره دلم بی قراره نه شب عاشقانه است نه رویا قشنگه دلم بی تو خونه دلم بی تو تنگه یه شب زیر بارون که چشمم به راهه می بینم که کوچه پر نور ماهه تو ماه منی که تو...
-
هوای گریه
جمعه 9 مهرماه سال 1395 04:58
هوای گریه دارم تو این شب بی پناه دنبال تو میگردم دنبال یه تکیه گاه دنبال اون دلی که تنهایی رو میشناسه دستای عاشق من لبریز التماسه هزار و یکشب من پر از صدای تو بود گریه هر شب من فقط برای تو بود هزار و یکشب من پر از صدای تو بود گریه هر شب من فقط برای تو بود سکوت شیشه ایم رو صدای تو میشکنه تو آسمون عشقم شعر تو پر میزنه...
-
بهار من گذشته شاید
جمعه 9 مهرماه سال 1395 04:03
چرا تو جلوه ساز این بهار من نمی شوی چه بوده آن گناه من که یار من نمی شوی بهار من گذشته شاید شکوفه ی جمال تو ، شکفته در خیال من چرا نمی کنی نظر ، به زردی جمال من بهار من گذشته شاید تو را چه حاجت نشانه من تویی که پا نمی نهی به خانه من چه بهتر آن که نشنوی ترانه من نه قاصدی که از من آرد ، گهی به سوی تو سلامی نه رهگذاری از...
-
باز سحر اومد
جمعه 9 مهرماه سال 1395 03:54
خدایا هر که با من آشنا شد نمی دونم چرا از من جدا شد روز اول که اومد با وفا بود وقتی نازش کشیدم بی وفا شد باز سحر اومد، آفتاب در اومد با خنده ی گل، شب به سر اومد باز سحر اومد، آفتاب در اومد با خنده ی گل، شب به سر اومد گلی دارم به گلزار زمونه که در زیبایی و خوبی نشونه بگوییدش نرنجونه دلم را که آقم بدتر از باد خزونه باز...
-
سنگ قبر آرزو
جمعه 9 مهرماه سال 1395 03:46
آسمان چشم او آیینه کیست آن که چون آیینه با من روبرو بود درد و نفرین درد و نفرین بر سفر باد سرنوشت این جدایی دست او بود آه. . . گریه مگن که سرنوشت گر مرا از تو جدا کرد عاقبت دلهای ما با غم هم آشنا کرد با غم هم آشنا کرد چهره اش آیینه کیست آن که با من روبرو بود درد ونفرین بر سفر این گناه از دست او بود این گناه از دست او...
-
خانه بر دوش
جمعه 9 مهرماه سال 1395 03:28
خانه بر دوش آه ای صبا . . . چون تو مدهوشم من خود فراموشم من خانه بر دوشم من خانه بر دوش من در پیش کو به کو افتادم دل به عشقش دادم حلقه در گوشم من حلقه در گوش گر در کویش برسی برسان این پیام مرا بی چراغ رویت من ندارم دیگر تاب این شبهای سرد و خاموش هرگز هرگز باور نکنم عهد و پیمان ما شد فراموش ای جان من غرق سودای تو بی...
-
خدایا امشب این می را حلالم کن حلالم کن
پنجشنبه 8 مهرماه سال 1395 20:09
خرابی و خراباتی همه شب زنده دار امشب همه عاشق همه مجنون به مستی بیقرار امشب بیا ای سوته دل ساقی به مستی بی ملالم کن خدایا امشب این می را حلالم کن حلالم کن بیادش باده مینوشم که با دردش هم آغوشم به یک جرعه به صد جرعه نشد دردش فراموشم بگو ای مهربون ساقی به اون نا مهربون یارم به حق حرمت مستی بیاد امشب به دیدارم بیا ای...
-
سوزد مرا
دوشنبه 5 مهرماه سال 1395 15:01
ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند نور سحرگاهی دهد فیضی که می خواهی دهد با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند بستاند ای...
-
شبهای بی تو
دوشنبه 5 مهرماه سال 1395 10:34
شبهای رفتن تو، شبهای بی ستاره است ببین که خاطراتم، بی تو چه پاره پاره است با هر نفس تو سینه، بغض تو توگلومه با هر کی هر جا باشم، عکس تو روبرومه آخ چقدر تنگه دلم، برای اون شبهامون کاشکی اون عشق بشینه، دوباره تو دلهامون چی میشه برگردی بازهم، به روزهای گذشته هوای پاییزی چرا، تو عشق ما نشسته سپردی عهدمونو، به دست باد و...
-
طلوع
جمعه 2 مهرماه سال 1395 06:19
و باز شبی دیگر بی تو سحرشد خورشید طلوع کرد اما کسی از دل من خبر ندارد که بی تو چه حالی دارم سهم من از زندگی نیست این همه نا مهربونی این عذاب ناتموم و حسرت و دل ناگرونی ...
-
وایسا دنیا
جمعه 2 مهرماه سال 1395 05:09
من دیگه خسته شدم بس که چشمام بارونیه پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه من دیگه بسه برام تحمل این همه غم بسه جنگ بی ثمر برای هر زیاد و کم وقتی فایده ای نداره غصه خوردن واسه چی واسه عشقای تو خالی ساده مُردن واسه چی نمیخوام چوب حراجی رو به قلبم بزنم نمیخوام گناه بی عشقی بیفته گردنم
-
دریچه
جمعه 2 مهرماه سال 1395 05:03
ما چون دو دریچه روبروی هم آگاه ز هر بگو مگوی هم هر روز سلام و پرسش و خنده هر روز قرار روز آینده عمر آیینه بهشت اما آه بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه اکنون دل من شکسته و خستست زیرا یکی از دریچه ها بستست نه مهر فسون نه ماه جادو کرد نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد
-
میمیرم برات
جمعه 2 مهرماه سال 1395 04:51
میمیرم برات نمیدونستی میمیرم بی تو بدون چشات رفتی از برم نمیدونستی که دلم بسته به ساز صدات آرزومه که نمیدونستی که من میمیرم برات آهنگ میمیرم برات از پویا یزدانی میمیرم برات نمی دونستی میمیرم بی تو بدون چشات رفتی از برم نمی دونستی که دلم بسته به ساز صدات آرزومه که نمیدونستی که من میمیرم برات آهنگ میمیرم برات از پویا...
-
قسم
جمعه 2 مهرماه سال 1395 04:20
تو رو به قیمت جون به همین یه لقمه نون تو رو به ماه آسمون به عاشقای بی نشون تو رو به حرمت چشات به همه مقدسات تو رو به خود خدا به هق هق شبونه ها قسمت می دم قسمت می دم قسمت می دم قسمت می دم از عشقم نگذری قسمت می دم که از اینجا نری قسمت می دم قسمت می دم قسمت می دم از عشقم نگذری قسمت می دم که از اینجا نری قسمت می دم قسمت...
-
حرف دل
جمعه 2 مهرماه سال 1395 04:08
ز غم کسی اسیرم که زمن خبر ندارد عجب از محبت من که در او اثر ندارد غلط است هرکه گوید دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد ، دل او خبر ندارد
-
شب دعا
جمعه 2 مهرماه سال 1395 04:00
امشب میخوام دعا کنم خدا تورا صداکنم گریه کنم دادبزنم یه بند خدا خدا کنم تو گریه هام یواش بگم از غمه دوریاش بگم میخوام بگم که باختمش اما چقدر میخواستمش....
-
روح بی قرار
جمعه 2 مهرماه سال 1395 03:54
باز امشب خاطره بازی شروع شد خاطرات دوران جوانی . خاطراتی که هر لحظه با اون زندگی میکنم نمیدونم تا کی میتونم جلو خودمو بگیرم تا سراغش نرم. تا کی میشه زندگی کرد بی عشق.. من و ماه و شب تارو یه دنیا بی قراری من و تنهایی و یاد تو و یه زخم کاری