مشق عشق

دل نوشته

مشق عشق

دل نوشته

دل تنگی

ای ساربان، ای کاروان
لیلای من کجا می بری
با بردن لیلای من
جان و دل مرا می بری
ای ساربان کجا می روی
لیلای من چرا می بری
در بستنِ پیمان ما
تنها گواه ما شد خدا
تا این جهان، بر پا بود
این عشق ما بماند بجا
ای ساربان کجا می روی
لیلای من چرا می بری
تمامی دینم، به دنیای فانی
شراره عشقی، که شد زندگانی
به یاد یاری، خوشا قطره اشکی
به سوز عشقی، خوشا زندگانی
همیشه خدایا، محبت دلها
به دلها بماند، بسان دل ما
که لیلی و مجنون فسانه شود
حکایت ما جاودانه شود
تو اکنون زعشقم گریزانی
غمم را ز چشمم نمی خوانی
ازاین غم چو حالم نمی دانی
پس از تو نمونم برای خدا
تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سختی ز شاخه غم
گل هستی ام را بچین و برو
که هستم من آن تک درختی
که در پای طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش
زخشم طبیعت شکسته
ای ساربان، ای کاروان
لیلای من کجا می بری

امید

 

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را

که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را

ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم

مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را

مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت

ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا

دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی

تو از این چه سود داری که نمی‌کنی مدارا

همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنایان بنوازد آشنا را

چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی

دل و جان فدای رویت بنما عذار ما را

به خدا که جرعه‌ای ده تو به حافظ سحرخیز

که دعای صبحگاهی اثری کند شما را

بگو که گل نفرستند

بگو که گل نفرستد کسی به خانه ی من
که عطر یاد تو پر کرده آشیانه ی من

تو چلچراغ سعادت فروز بخت منی
به جای ماه
به جای ماه ، تو پرتو فشان به خانه ی من
عزیزم ، عزیزم

به شوق روی تو ، من زنده ام ، خدا داند
به شوق روی تو ، من زنده ام ، خدا داند
برای زیستن
برای زیستن اینک تویی بهانه ی من
عزیزم ، عزیزم

صدام کن ای صداقت پیشه ، بی بی گل عتیقه
تمام دلخوشیم اینه ، که دل با تو رفیقه
صدام کن ای هوای تازه ، ای عطر رمنده
هوا پر شه ، پر از پرهای رنگی پرنده
بزن بارون ، بزن خیسم کن ، آبم کن ، ترم کن
کمک کن تازه بارون ، من غریبم ، پرپرم کن
بزن آتیش به جونم ، شعله کن ، خاکسترم کن
بذار سر روی دوشم ، سایه ات رو تاج سرم کن
صدام کن ای صداقت پیشه ، بی بی گل عتیقه
تمام دلخوشیم اینه ، که دل با تو رفیقه

تو عاشق پیشه ای ، همیشه ای ، محشر به پا کن
منو عاشق ترین آواره ی عالم صدا کن

من از مکتب سراغ قبله ی عشق رو گرفتم
تو این جا تا ابد از عشق ، مردن رو بنا کن