ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
روز از پی خیال تو از خانه می روم
شب در سکوت من خانه می کنی
من مینویسم از تو از لحظه های عمر
پایین خاطرات من امضا نمی کنی
میدانم که دیگر بازگشتی نیست میدانم که یک خاطره از در ذهنم و در قلب شکستم باقی میماند. هیچ کس نمی فهمد که چه بر سرم آمد هر گاه اسمی از عروسی یا مراسم ازدواج به میان میاید یا ماشین عروسی را میبینم بغض گلویم را خرد میکند تا فقط آهی از آن بیرون بدمد و چند قطره اشکی چشمان منتظرم را نوازش کند.
کاش خدا هم نتهایم نمی گذاشت...... میدانم که این سر انجام گناه و خیانتی بود که کردم
می دانم که چه بنده پستی هستم خدایا خدا یا باز دیوانه شدم باز می خواهم توبه کنم ولی میدانی که خودت کمک نکنی هیچ ندارم و چه بنده پلیدی هستم شیطان بی هیچ زحمتی مرا گمراه می کند خدایا حتی قدرت گریستن را ندارم دگر هیچ چیز در من باقی نمانده همه چیز را باخته ام مطمئن شدم که کارم را .......
یا رب دگر قافیه زندگی را باخته ام هیچ چیز برای جبران ندارم در عین نا امیدی و پرویی برگشتم تا دستان پر گناه و روی سیاه خود را نشانت دهم تا بدانی نتیجه رهایی بنده ات چیست. مرا رها کردی چون غرق گناه بودم. مرا بخوان التماست میکنم خدایا تا ذره ای قلب سیاهم ارام گیرد .....
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ناامیدی و یاس از رحمت خدا از هر گناهی که انجام داده باشی سنگین تره ؛ پس هنوزم امیدوار باش.....
راستی من با اجازه به اسم مشق عشق لینکتون کردم....